(قسمت سوم)
در قسمت دوم این مقاله، گفتیم که تمرکز امام حسین علیه السلام بر اصول و مبانی فکری خاص خودش و عدم انحراف از آنها یکی از خصوصیات منحصر به فردی است که نام او را شایسته دریافت عنوان قهرمان مبارزه با ظلم و بی عدالتی کرده است و به «اصل آزادگی و حفظ کرامت انسانی» به عنوان اولین اصل از این خطوط اصلی اشاره کرده و کمی در باره آن سخن گفتیم.
- اصل خیر خواهی و ارشاد دیگران به راه حق و حقیقت
هدایت، مهم ترین برنامه امام حسین علیه السلام و نهضت او، نهضتی هدایت گر و بیدارکننده است؛ به ویژه درباره کسانی که طاغوت آنها را فریب داده است.
امام حسین علیه السلام آغاز کننده جنگ نبود و کار را با موعظه و نصیحت پیش می برد. حتی وقتی سپاه حرّ در موضع ضعف بود، ابتدا به ایشان حمله نبرد. زهیر بن قین بَجَلی به حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! جنگیدن با اینان در این حالت برای ما راحت تر از جنگیدن با کسانی است که بعد از این گروه می آیند. به خدا سوگند جمعیتی به سوی ما خواهند آمد که ما توانایی مقابله با ایشان را نداریم.
امام فرمود: من جنگ را آغاز نمی کنم. پس حضرت به نصیحت ایشان پرداخت و خود را به آنها معرفی کرد و از قیامت و حساب و کتاب آن بیم داد.
حضرت در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. حتی وقتی ناچار به جنگ شد، بیشتر دفاع می کرد و ضربات را دفع می نمود و در کشتن دشمن به قدر ضرورت اکتفا می کرد. امام حسین علیه السلام آن قدر که به هدایت آنان امید داشت، به کشتنشان راغب نبود.
امام حسین علیه السلام بارها پیش از آغاز جنگ و حتی در بحبوحه نبرد تلاش کرد تا با نصیحت و ارشاد افراد سپاه دشمن، آنان را از راه اشتباه باز دارد و با دعوت به راه حق، آنان را نجات دهد.
امام علیه السلام حتی برای آنهایی که اهل تحلیلهای سنگین نیستند از دلایل بسیار ساده و روشن استفاده می کند مثلا می فرمود؛ ای مردم آیا من پسر پیغمبرتان نیستم؟ آیا نشنیدید پیامبر در مورد من و برادرم گفته حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند. اگر من را قبول ندارید از انس بن مالک و زید ابن ارقم بپرسید.
بدون تردید سخن امام صادق علیه السلام در فرازی از زیارت اربعین ناظر بر همین معنا است آنجا که زائر در مقام معرفی امام حسین علیه السلام به خداوند عرض می کند که: « فأعذر فی الدعاء و منح النّصح و بذل مهجته فیک ، لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة»، «امام حسین علیه السلام با اتمام حجت بر خلق، هر عذری را از امت رفع کرد و اندرز و نصیحت آنان را با مهربانی انجام داد و خون پاکش را در راه تو ای خدا نثار کرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد.
در این عبارت کوتاه ادعای بزرگی نهفته است و آن اینکه «تلاش جدی امام در دعوت به حق و نصیحت و خیر خواهی اش برای مردم، جای هیچ عذر و بهانه ای برای کسی باقی نگذاشت و وی توانست با روشنگری های خود از طرق مختلف، انحرافات ایجاد شدۀ سیستماتیک در نظام یزیدی را که به نام حکومت دینی و خلافت اسلامی معمول شده بود را تبیین کند».
حرکت امام یک حرکت اصلاحی و روشنگرانه است
از مطالعه رفتار و گفتار امام حسین علیه السلام در خلال نهضت عاشورا، این حقیقت کشف می شود که حرکت امام، صرفاً یک حرکت آگاهی بخش و دعوت خیرخواهانه و اصلاحی بوده است، و نه قیام و شورش سیاسی به قصد براندازی! چنانکه خود آن حضرت در چند جا بر این نکته تصریح دارند.
در قدم اول در زمان حکومت معاویه در یکی از مراسم حج با سخنرانی برای گروهی از بزرگان صحابه، نسبت به بازگشت به قدرت بنی امیه معترض است و می گوید: «اَللّهم إنکَ تَعْلَمُ انَّه لَم یکُنْ ما کانَ مِنّا مُنافَسةً فی سلطانِ وَ لا التِماسَ شَیء مِنْ فُضُولِ الحطامِ و لکِنْ لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِنْ دینِکَ و نُظهِرَ إلاصلاحَ فی بِلادِکَ، فَیأمَنُ المَظلومونَ مِنْ عِبادِکَ وَ تُقامُ المُعَطَّلَةُ مِن حدودِکَ» ، « خدایا! تو می دانی که آنچه از طرف ما صورت گرفته، رقابت در کسب قدرت یا افزون طلبی در ثروت نبوده، بلکه برای بازگرداندن نشانه و سنت های دین تو است و برای آن است که اصلاح را در کشور تو آشکار سازیم تا بندگان ستم دیده ات، امان و آرامش یابند و مقررات تعطیل شده ات بر پا شود».
در مرحله دوم وقتی از بزرگان و صحابه مکه، اثری که بیانگر همراهی با ایشان باشد، ندید از مکه خارج شد و روی بسوی کوفه آورد. هنگام خروج از مکه وصیت نامه ای نوشت و آن را به برادر خود محمد بن حنفیه داد. در این وصیت نامه چنین می فرماید: « من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم».
همه این سخنان و روشنگریها چه در روز عاشورا و چه ماه ها قبل از آن، برای این است که حتی نجات یک نفر از گمراهی هم مهم است. این رفتار حضرت دقیقاً شبیه رفتار جد بزرگوارشان است. خداوند متعال در سوره توبه درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن أَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیمٌ»، «رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است».
در جریان قیام عاشورا امام حسین علیه السلام هیچ کس را مجبور به شرکت در جنگ نکرد؛ بلکه به مقتضای آیه شریفه «إِنَّا هَدَیناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکراً وَ إِمَّا کفُوراً» ارشاد می کرد و عاقبت هر دو مسیر را بیان می فرمود، امّا انتخاب را بر عهده خود اشخاص می گذاشت.
او بارها قبل از شروع جنگ ، با سپاه دشمن مذاکره کرد و آنان را به صلح و پرهیز از خونریزی دعوت نمود و حتی در شب عاشورا در میان اصحاب و خانواده اش فرمود «به نظر می رسد امشب آخرین شب زندگانی ماست. من بیعت خود را از شما برداشتم و شما آزادید و می توانید بروید. حال که شب همه جا را فرا گرفته، هر یک از شما اصحابم دست فردی از اهل بیت مرا بگیرد و برود. خداوند به شما جزای خیر دهد».
سید هاشم موسوی