(قسمت آخر)
در قسمت قبلی این مقاله، به تبیین دومین اصل از خطوط کلی فکری امام حسین علیه السلام که او را شایسته دریافت عنوان قهرمان مبارزه با ظلم و بی عدالتی کرده است، پرداختیم و گفتیم که «خیر خواهی و اهتمام وافر به ارشاد دیگران به راه حق و حقیقت» یکی از اصول بسیار مهم و حیاتی در نهضت امام حسین علیه السلام بوده است و هیچگاه در طول مبارزه با دستگاه طاغوت نادیده گرفته نشد.
اصل سوم: توکل و اعتماد به خداوند است.
توکل یعنی انسان امرش را به خدا واگذار کند به این معنا که وظایف خود را به درستی انجام دهد در عین حال معتقد باشد که به سرانجام رسیدن امور به دست خداوند است لذا دائما از او طلب و استمداد می کند.
در توکل به این دلیل که انسان در سایه معامله با خداوند، همه کارهایش را به خداوند میسپارد و خداوند به کارهای وی ارزش و اعتبار میدهد، بنابراین چنین فردی هرگز احساس شکست نمی کند هر چند در ظاهر برخی از اقداماتش به نتیجه ظاهری نرسد.
ثمره توکل
عدم تسلط شیطان: قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «إنهُ لیس له سلطانٌ علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون»[1]، «البته شیطان هرگز بر کسی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگارش توکل کرده مسلط نخواهد شد».
شیطانی که قسم خورده، از هیچ تلاشی برای گمراه نمودن انسان، دریغ نکند، در برابر کسانی که دلگرم و امیدوار به پروردگار خویش هستند، خوار و زبون است و هیچ کاری نمیتواند، انجام دهد.
سهولت در کارها: امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید «من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب»، « هرکس بر خدا توکل کند دشواری ها بر او آسان و وسایل برایش فراهم میشود».
سبب عزتمندی و بی نیازی از مردم: امام صادق علیه السلام می فرماید «أن الغنی و العزّ یجولانِ، فإذا ظفرا بمواضع التوکُل اوطنا»، « بینیازی و عزت به هر طرف میگردند تا آنگاه که به جایگاه توکل دست یابند پس از دستیابی به آن در همان جا ساکن می شوند». کسی که توکل و امید بر خدا داشت، دیگر دست نیاز به سوی بندگانی ضعیفتر از خود، دراز نمیکند. لذا عزت و آبرویش حفظ میشود. اما فردی که دلگرم به عنایت خداوند نیست و بر او امید نمیبندد، آبروی خویش را بر کف دست میگیرد و به آن با خواهش و التماس و عرض حاجت به دیگران، چوب حراج میزند.
معنای پیروزى و شکست برای انسان مؤمن متوکل، غیر از آن معنائی است که در ذهن عموم مردم است. پیروزى برای عموم مردم یعنى رسیدن به نتایج ظاهری و مورد انتظار و شکست ظاهری دشمن، در حالى که انسان مؤمن متوکل، پیروزى خود را در انجام وظیفه و شکستش را در جا ماندن از انجام وظیفه می داند.
مؤمن تا هنگامى که در مسیر انجام وظیفه است، پیروز است و براى او شکست معنا ندارد و قضاى خدا را هر چه باشد (پیروزى ظاهرى یا شکست) با طیب خاطر مىپذیرد. این بینشى است که قرآن به او هدیه کرده است آنگاه که فرمود: « قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ»[2] ، « بگو جز آنچه خدا بر ما نوشته به ما نمی رسد. او مولا و سرپرست ما است و مؤمنان باید به او توکل کنند. بگو آیا شما درمورد ما جز یکى از دو نیکو را انتظار دارید؟ در حالى که ما منتظریم خدا شما را به عذابى از نزد خودش یا عذابى به دست ما گرفتار کند، پس منتظر باشید و ما با شما از منتظرانیم».
در جریان عاشورا امام حسین علیه السلام در آغاز حرکت خویش از مدینه، تنها با توکل بر خدا این راه را برگزید و هنگام خروج از مکه به سوی کوفه، گرچه برای پاسخگویی به دعوت اهل کوفه قصد آن دیار کرد، ولی باز هم تکیهگاهش خدا بود، نه نامهها و دعوتهای مردم کوفه. به همین جهت نیز وقتی میان راه، خبر بیوفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل را شنید، باز نگشت و برای انجام تکلیف با توکل بر خدا، راه را ادامه داد.
آن حضرت بر مبنای همین بینش با توکل بر خداوند متعال و با وجود نداشتن نیروی انسانی کافی، به عنوان انجام وظیفه با بزرگ ترین امپراطوری زمانش که جغرافیای بسیار وسیعی از کره زمین را در اختیار داشت جنگید.
وی حتی توکلش بر یاران همراهش هم نبود از این رو از آنان نیز خواست که هر کس میخواهد برگردد. با این توکل بود که هیچ پیشآمدی در عزم او خلل وارد نمیکرد در وصیتی که به برادرش محمد حنفیه در آغاز حرکت از مدینه داشت، ضمن بیان انگیزه و هدف خویش از این قیام، در پایان فرمود: « ما توفیقي الا بالله، علیه توکلت و الیه انیب».
این سخن خود امام علیه السلام است که وقتی سخن فرزدق «قلوبهم معک و سیوفهم علیک»، مبنی بر پیمان شکنى کوفیان و کم شدن احتمال پیروزی دنیایى را شنید، فرمود: «راست گفتى که شمشیر کوفیان علیه ما کشیده شده، ولی مقدرات در دست خداست و او هر زمان فرمان تازه اى دارد. اگر قضاى خدا موافق خواست و رضایت ما باشد و ما بر دشمنان مان مسلط شویم و حکومت را به دست بگیریم، خداوند را بر این عمل سپاس میگذاریم و او یاور ما در اداى شکر است و اگر قضاى خدا میان ما و خواسته هایمان حائل شود و مطابق خواست ما نباشد باز هم آن کس که نیتش حق بود و تقوا بر درونش حاکم است، از مسیر صحیح خارج نگردیده است».
امام علیه السلام در جواب عبدالله بن مطیع که ملتمسانه به امام حسین علیه السلام عرض کرد: تو را به خدا قسم میدهم که به کوفه میا! به خدا سوگند اگر به آن جا بیایی؛ قطعا کشته خواهی شد! این آیه شریفه را تلاوت فرمودند: «قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»[3] ، « بگو جز آنچه خدا برای ما مقرر داشته هرگز به ما نمیرسد او سرپرست ماست و مومنان باید تنها بر خدا توکل کنند».
صبح عاشورا با شروع حمله دشمن به اردوگاه امام، آن حضرت در نیایشی به درگاه خدا، این اتکال و اعتماد به پروردگارش را در هر گرفتاری و شدت و پیشامد سخت چنین بیان کرد: « اللهمَّ انتَ ثِقَتی فی کُلّ کَربٍ و انتَ رَجائی فی کلّ شِدةٍ و انتَ لی فی کُلِّ اَمرٍ نَزَلَ بی ثِقَة و عُدة»، « بارالها، در هر اندوهی تکیهگاه منی و در هر سختی امید منی و تو در هر امری که بر من نازل شود پشت گرمی و اطمینان نفس (ثقه) و هم حمایتگر و پشتیبان (عُدّه) منی». اینگونه مناجات در صحنه درگیری و آستانه شهادت، جز از روح های متوکل بر نمیآید.
این خصلت برجسته در آخرین لحظات حیات حضرت نیز همراه او بود. وقتی زخمی و نیزه خورده بر زمین افتاده بود. در آن مناجات بلند و عارفانه با معبود خویش از این توکل بر ذات قادر متعال دم میزد: « اَستَعینُ بِکَ ضَعیفاً و اَتَوکَّلُ عَلیکَ کافیاً»، « در حالی که ضعیف هستم، از تو یاری میجویم و بر تو که کافی هستی، توکل میکنم».
[1] . سوره نحل، آیه 99.
[2] . سوره توبه ، آیه 52.
[3] . سوره توبه، آیه 51.
سید هاشم موسوی
گفتار 5 – امام حسین علیه السلام قهرمان جهانی مبارزه با ظلم و بی عدالتی-2024
گفتار 4 -امام حسین علیه السلام قهرمان جهانی مبارزه با ظلم و بی عدالتی-2024
2024-گفتار3 -امام حسین علیه السلام قهرمان جهانی مبارزه با ظلم و بی عدالتی