مــرکز اســلامی انگلیــس

محلی برای عبادت و هدایت

Homeپیام روزگفتار هفتهنقش امام سجاد علیه السلام در افشاگری علیه حکومت یزید

برنـــامه های
مـرکز اسـلامی انگلیـس
را حمایت کنید

پرداخت آنلاین

پر بیننده ترین ها

نقش امام سجاد علیه السلام در افشاگری علیه حکومت یزید

روزهایی چند از واقعه مصیبت بار عاشورا می گذرد و کاروان اسرای خاندان اهل بیت علیهم السلام به سرزمین شام رسیدند. روز هایی که از نظر سختی و غمبار بودن کم از روز عاشورا نداشتند و حتی به تعبیر امام سجاد علیه السلام سخت ترین لحظات و روز های عمر شریف شان بوده است.

حرکت کاروان اسیران به همراه سرهای شهداء در شهرهای کوفه و شام و سخنرانی های طوفانی و افشاگرانه حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام باعث شد که اینبار صفحه خون و قیام نهضت حسینی ورق بخورد و به صفحه بعدی یعنی صفحه روشنگری و پیام عاشورا منتقل شود.

در واقع اسیران اهل بیت علیهم السلام از جمله امام سجاد علیه السلام، به عنوان بخشی از سیاست تخریب، تضعیف روحیه و ترور شخصیت و از طرفی دیگر نمایش قدرت دستگاه حاکم ، توسط عمال حکومت یزید به شام منتقل شدند. هدف حکومت ظالم از این اقدام، تحقیر و شکستن روحیه مقاومت اهل بیت و نمایش اقتدار خود به مردم شام بود. اما امام سجاد علیه السلام و نیز حضرت زینب سلام الله علیها در سایه صبر استراتژیک و با حکمت و شجاعت و نفوذ کلام منحصر به فردشان توانستند این نقشه شیطانی دشمن را به یک فرصت استثنائی برای افشای ظلم و ستم حکومت یزید تبدیل کنند و نقش موثری در بیداری و آگاهی مردمی ایفا کنند که در اثر نفوذ دستگاه تبلیغاتی حکومت اموی، خویشاوندی برای پیامبر اسلام غیر از بنی امیه نمی شناختند.

دستگاه تبلیغات اموی آنچنان در تار و پود زندگی مسلمانان شام نفوذ کرده و تصویری پاک و چهره ای معصوم از خود ارائه داده بود که بسیاری از مردم شام تا آن زمان، هرگز گمان نمی کردند که حکومت وقت، دست به چنین اقدام وحشتناک و کشتار خاندان پیامبر اسلام بزند. به جرأت می توان گفت که تنها گمان مردم شام از واقعه کربلا این بود که عده ای خارجی علیه حکومت اسلامی شوریدند و حکومت مرکزی مجبور شد برای حفظ اساس اسلام با آنها بجنگد لذا مردانشان را کشت و زنانشان را به اسارت در آورده و هم اکنون اسیرانشان در شهرها به نمایش گذاشته شدند.

این حقیقت را می توان در خلال نقل های تاریخی و بیانیه ها و نیز گفتگوهای برخی از افراد شامی با تعدادی از اسرای اهل بیت علیهم السلام مشاهده کرد.

در مقتل الحسین علیه السلام عبدالرزاق مقرم چنین آمده است: همزمان با ورود  اسرای اهل بیت علیهم السلام به شهر دمشق، یزید احکام خاصی صادر کرد از جمله این که، جارچیان در شهر جار زدند که سرهای بریده و زنان و اطفال کسانی به شهر وارد می‌شوند که دشمنان ما بوده و قصد براندازی حکومت عراق را داشتند و حاکم عراق ابن زیاد آنها را کشته است پس هرکس خلیفه را دوست دارد امروز باید شادی کند.

مردم شام نیز بدنبال این درخواست حاکم، لباس های رنگارنگ پوشیدند، خود را آراستند و بر فراز بام‌های خانه‌های شان پرچم های رنگارنگ برافراشتند و در هر معبری بساط نوشیدنی پهن نموده و به همدیگر تبریک گفتند و به آواز خوانی و شادی پرداختند و به سوی دروازه شهر کوفه رفتند. در این روز بود که اهل بیت علیهم السلام را که مصیبت زده و داغدار بودند، همراه با نیزه دارانی که سر های شهدا را حمل می‌کردند، به دمشق وارد کردند.

مردم با دیدن خاندان نبوت، دهان به ناسزا گشودند و اهل بیتی که برای نجات اسلام به اسارت گرفته شده بودند را خارجی نامیدند.

همچنین پس از ورود اسرا به دمشق پیرمردی به آنان نزدیک شد و گفت: «خدای را سپاس که شما را هلاک کرد و مردم را از ستم شما آسوده ساخت و امیرمؤمنان را بر شما چیره ساخت».

امام سجاد علیه‌السّلام رو به آن مرد کرد و آیاتی از قرآن کریم که در باره لزوم احترام و توجه خاص به خویشان و نزدیکان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بوده است را قرائت کرد و از پیرمرد پرسید که آیا این آیات را خوانده ای، آن پیر مرد گفت بله خوانده ام اما این آیات چه ربطی به شما دارد که امام سجاد علیه السلام در جواب فرمودند همه این آیات در باره ما نازل شد و ماییم آن گروهی که خداوند آنان را از رجس و پلیدی پاک کرده و دوستی شان را مزد رسالت خویش قرار داده است.

خطبه امام سجاد علیه السلام نیز در مسجد اموی شام و معرفی خود و خاندانش به عنوان نزدیکترین خویشاوندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم یکی از بهترین سندهائی است که نشان از عمق فاجعه تبلیغاتی اموی بر علیه خاندان رسالت و بیانگر نقش کلیدی و حساس امام سجاد علیه السلام در بازشناسی نهضت امام حسین علیه السلام  دارد.

در این خطبه که در حضور یزید و بسیاری از بزرگان شهر و نیز گروه زیادی از مردم عادی شام ایراد شد، امام ابتدا خود را به صورت اجمالي معرفي کرد و فرمود: «ما داراي علم، حلم، سماحت، فصاحت، شجاعت و محبّت در قلبهاي مؤمنان هستيم و فضيلت ما اين است که نبيّ مختار از ماست، صديق اکبر از ماست، طيّار از ماست، شير خدا و شير رسول خدا از ماست، دو دسته گل پيامبر اين امت از ماست» آنگاه فریاد زد: «ای مردم، هر کس مرا می شناسد که می شناسد، و هر کس مرا نمی شناسد من خود را به او معرفی می‌کنم. «أنا ابن مکة ومني، أنا ابن زمزم والصفا… »، «من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی‌ام که حجرالاسود را با ردای خود حمل کرد (و آن را در جایش قرار داد)، من فرزند بهترین کسی‌ام که احرام بست و طواف و سعی کرد «أنا ابْن من حمل علي البُراق في الهواء، أنا ابن من أُسري به من المسجدالحرام إلي المسجدالأقصي فسبحان من أسري، أنا ابن من بلغ به جبرئيل إلي سدرة المنتهي»؛ من فرزند کسي هستم که سوار بر بُراقش کردند و در آسمان بردند، من فرزند کسي هستم که شبانه او را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصي بردند، من فرزند کسي هستم که جبرئيل تا سدرة المنتهي او را پيش برد».

مردم با شنيدن اين فضايل و کمالات که امام سجّاد عليه السلام آنها را به خود نسبت مي داد، تعجب مي کردند و از يکديگر مي پرسيدند اين اسيري که با غل و زنجير او را بسته اند کيست که اين ادعاهاي بلند را دارد؟ لذا آن حضرت خود را معرفي کرد و فرمود: آيا مي دانيد من فرزند چه کسي هستم؟ «أنا ابن محمّدالمصطفي، أنا ابن عليّ المرتضي، انا ابن فاطمة الزهراء أنا ابن سيدة النساء العالمین»؛ من فرزند رسول الله هستم، من فرزند علي مرتضي هستم. ، «من فرزند فاطمه زهرا هستم من فرزند برترین زنان عالم هستم».

اين سخنان حماسي و شورانگيز امام سجّاد عليه السلام که با صلابت و شجاعت منحصر به فردی ایراد شده بود چون رگباري آتشين تار و پود حکومت اموي را نشانه گرفت و مردم تبلیغات زده شامی را که به خاطر پيروزي يزيد  علیه امام حسین علیه السلام جشن گرفته بودند، از خواب غفلت بيدار کرد و جشن و شاديشان را به مجلس گريه و عزا تبديل کرد. يزيد که احتمال شورش و فتنه مي داد و هم بخاطر فرار از پاسخ گوئی، از مؤذّن خواست تا اذان بگوید و بدین وسیله می خواست کلام امام را قطع کند. امّا امام عليه السلام با درايت از همان اذان نيز به نفع خود و خاندان عصمت و طهارت و بر ضدّ يزيد و شجرهٴ خبيثهٴ اموي استفاده کرد.

بدنبال این سخنرانی و افشاگری های امام سجاد علیه السلام، مردم شام نیز به محکوم کردن حادثه کربلا پرداختند و حمایت از اهل بیت علیهم السلام را افزایش دادند تا جائی که یزید وادار شد برای توجیه قتل امام حسین علیه السلام و به اسارت بردن خاندانش، حکومت عبیدالله بن زیاد در عراق را مقصر اصلی جلوه بدهد و بظاهر او را سرزنش نماید.

در پایان برای درک بیشتر آثار حماسه کربلا و نیز افشاگری های امام سجاد علیه السلام به حدیث امام صادق علیه السلام استناد می کنیم که می فرماید «هنگامي که اسراي اهل بيت علیهم السلام از سفر غم بار کربلا به مدينه باز گشتند ابراهيم بن طلحة بن عبيدالله، که در ميان استقبال کنندگان بود، از امام سجّاد علیه السلام سؤال کرد: در اين جنگ چه کسي پيروز شد؟ آن حضرت فرمود: اگر خواستي بفهمي پيروز واقعي کيست، وقت نمازْ اذان و اقامه بگو و ببين نام چه کسي را بر زبان مي آوري؟».

 سید هاشم موسوی