در تاریخ اسلام افرادی را شاهدیم که نماد کامل معرفت و قله اطاعت، وفاداری و فداکاری برای امام و مقتدای خود بودند و با مرگ و شهادت شان، کوه غم و اندوه بر دل امام شان نشست. مالک اشتر و عبدالعظیم حسنی هر یک برای امام زمان خود چنین جایگاهی داشتند.
- مالک اشتر نخعی، از یاران خاص و وفادار امیرالمومنین علی علیه السلام، به اعتراف دوست و دشمن، هیچگاه رفتارش بر خلاف رضایت مقتدایش نبود و از هیچ تلاشی برای دفاع از حق امیرالمومنین علی علیه السلام و هدایت مردم به سوی ایشان کوتاهی نکرد.
وی آنچنان خالصانه و از سر عشق به امام زمانش امیر المؤمنین علی علیه السلام ارادت می ورزید و با بصیرت کامل فرمانبردار و مطیع بی چون و چرای وی بود که آن حضرت پس از شنیدن خبر شهادت وی فرمودند: « مالک! چه مالکی؟ به خدا اگرکوه بود، کوهی سرافراز و یگانه بود، و اگرسنگ بود، سنگی سخت و محکم بود، که هیچ رونده ای به اوج قله او نمی رسید، و هیچ پرنده ای برفراز آن پرواز نمی کرد،[1] خدا مالک را رحمت کند با مرگ او یک جهان ویران شد[2] و هرگز مانند او را نخواهم دید.[3] پیوند من و مالک همانند پیوند من و رسول الله بود.»[4]
- عبدالعظیم حسنی از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از دانشمندان متقی، متعهد، فداکار و وفادار به ائمه معصومین علیهم السلام است. خدمتگزاری و تواضع ایشان به چهار امام شیعه – امام هفتم تا امام دهم- بویژه امام هادی علیه السلام کارنامه ای طلائی برای این دلباخته ولایت ساخته است.
ابوحماد رازی یکی از شیعیان اهل ری، به رغم مشکلات و مسائل آن عصر به شهر سامرا رفت و خدمت امام زمان خود، حضرت هادی علیه السلام رسید و مسائلی را مطرح کرد تا از امام کسب تکلیف کند. امام، ضمن اینکه به این مسائل پاسخ دادند فرمودند: «هرگاه در امور دینی مشکلی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان.»
مرحوم شیخ صدوق نیز در کتاب «امالی» در ضمن حدیثی که به حدیث «عرض دین» معروف است می فرماید: «وقتی که حضرت عبدالعظیم، خدمت امام هادی علیه السلام مشرف شد و عقاید خود را اظهار داشت، امام فرمود: «تو واقعا و حقیقتا از دوستان ما هستی». این محبت، آنچنان عمیق و تأثیر گذار بود که پس از مرگ حضرت عبدالعظیم، امام هادی علیه السلام بسیار ناراحت شده و شیعیان خود را به زیارت قبر وی فرا می خواند و می فرمود ثواب آن زیارت برابر با ثواب زیارت قبر حضرت سید الشهدا است.
[1] . نهج البلاغه، حکمت شماره ۳۴۰.
[2] . مفید، الأمالي، ص: 83.
[3] . مجلسی، بحار الأنوار، ج33، ص: 592.
[4] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج15، ص: 98.