حجت الاسلام و المسلمين قدس از شاگردان حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه می گوید: روزی به آقا عرض كردم: يكى از طلاّب خواب ديدند در مكان مقدسى مشغول نماز است، و وقتى به سجده مى رود همه سنگريزه ها با او تسبيح مى گويند. آيت الله بهجت فرمودند: «اگر انسان، كامل شود اين را در بيدارى مى شنود و مشاهده مى كند».
در همین رابطه جناب آقای قدس داستانی را به نقل از آیت الله بهجت نقل می کند که آقا فرمودند: در منطقه جاسب قم گروهی از کشاورزان در زمان گذشته با شتر و قاطر به زیارت حضرت ثامن الحجج علیهم السلام مشرف می شوند و هنگام مراجعت و وارد شدن در محدوده جاسب پیرمردی از اهل محل را می بینند که در گرمای روز کوله باری از علف به دوش کشیده و با مشقت بسیار به خانه می رود، مسافرین مشهد مقدس که او را می بینند زبان به شماتت و سرزنش می گشایند که: پیرمرد، زحمت دنیا را ول کن نیستی، آخر بیا تو هم لااقل یک بار به مشهد مقدس سفر کن. این سخن را تکرار و او را بسیار سرزنش می کنند.
پیرمرد خسته و پاک دل، زبان می گشاید و می گوید: شما که به زیارت آقا رفتید و به آقا سلام دادید، جواب گرفتید یا نه؟ می گویند: پیرمرد، این چه حرفی است که می زنی مگر آقا زنده است سلام ما را جواب بدهد؟!
پیرمرد می گوید: عزیزان، امام که زنده و مرده ندارد، ما را می بیند و سخنان ما را می شنود، زیارت که یک طرفه نمی شود.
آنان می گویند: آیا تو این عُرضه را داری؟ وی می گوید: آری، و از همان جا رو به سمت مشهد مقدس می کند و می گوید:« ألسلام علیک یا امام هشتم » و همه با کمال صراحت می شنوند که به آن پیرمرد به نام خطاب می شود که: علیکم السلام آقای فلانی و بدین ترتیب زائرین همگی خجالت کشیده و پشیمان می شوند که چرا سبب دل شکستگی این مرد نورانی شدند. »