محلی برای عبـــادت و هدایت

English

Homeپیام روزگفتار هفتهاز تجدید عهد تا تجلی ایمان: سه ایستگاه معنوی در مسیر انسان‌سازی

از تجدید عهد تا تجلی ایمان: سه ایستگاه معنوی در مسیر انسان‌سازی

مقدمه
در تقویم معنوی مسلمانان، برخی ایام فراتر از یک مناسبت تاریخی یا عبادت موسمی‌اند؛ آنها ایستگاه‌هایی برای توقف، تأمل و تحول‌اند. در هفته‌ای که پیش رو داریم، سه مناسبت بزرگ و پرمعنا در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند که هر یک آینه‌ای از مسیر بندگی و کمال انسان‌اند: سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، رهبر نهضتی که روح ایمان و استقلال را در کالبد یک امت دمید؛ روز عرفه، روزی که امام حسین علیه‌السلام در دعایی شکوهمند، حقیقت بندگی و شناخت را ترسیم کرد؛ و عید قربان، که با یاد فداکاری ابراهیم خلیل علیه‌السلام، اوج تسلیم و ایثار را به انسان می‌آموزد.
این سه مناسبت، در ظاهر از زمان‌ها و موضوعاتی متفاوت سخن می‌گویند، اما در ژرفای معنا، به یک حقیقت مشترک اشاره دارند: عبودیت آگاهانه و فداکاری در راه خدا.
این مناسبت‌ها را نباید به تکرار آیینی تقلیل داد؛ بلکه باید آن‌ها را منزل‌گاه‌هایی در تربیت الهی انسان دید که حلقه‌هایی از زنجیره توحید، معرفت، مجاهده و قرب‌ بسوی حق تعالی هستند.
مقاله حاضر می‌کوشد با نگاهی تحلیلی و الهام‌بخش، این سه رخداد را نه فقط به‌عنوان یادآوری‌های تاریخی یا شعائر عبادی، بلکه به‌عنوان درس‌هایی زنده و راهبردی در مسیر تربیت انسان مؤمن معاصر مطالعه کند؛ انسانی که همچون ابراهیم علیه‌السلام اهل تسلیم، همچون حسین علیه‌السلام اهل نیایش و شناخت، و همچون امام خمینی (ره) اهل مجاهده و اقدام است.
مقاله حاضر می‌کوشد با تأملی تربیتی-تحلیلی، این سه رخداد را با یکدیگر پیوند زند و از دل آن‌ها، وظایف تبلیغی و تربیتی برای همه کسانی که درد دین و تبلیغ آن دارند بازخوانی کند.
بخش اول: امام خمینی؛ تحقق عبودیت در عصر غیبت
امام خمینی نه صرفاً یک فقیه یا رهبر سیاسی، بلکه یک سالک عارف و عبد الهی بود که عرفان را به میدان اجتماع آورد. در نگاه ایشان، عرفان ناب با مجاهده اجتماعی پیوند خورده است: «معنویت منهای مسئولیت، توهم است». امام خمینی معتقد بود که سیر و سلوک فردی، اگر منجر به تحول در جامعه و مقابله با ظلم و فساد نشود، گرفتار عزلت‌گرایی بی‌ثمر و انفعال است. او با تکیه بر همین اصل، عرفا و سالکانی را که به اسم زهد، از میدان عمل و مسئولیت‌های اجتماعی شانه خالی می‌کردند، به نقد می‌کشید. نمونه روشن این پیوند در عملکرد امام، ورود قاطع او به عرصه مقابله با رژیم پهلوی بود؛ درحالی‌که می‌توانست همچون برخی عرفا به تعلیم خصوصی و عبادت فردی بسنده کند، ولی با تکیه بر روح عبودیت و احساس مسئولیت، قیام کرد و امت را نیز به حرکت و مجاهده فراخواند.
سیره امام نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از دل سلوک شخصی و تهذیب نفس، به احیای امر به معروف و نهی از منکر، تربیت جامعه‌ای توحیدی، و مبارزه با طاغوت دست یافت.
او به ‌واسطه ارتباط الهی و تجربه زمینی، نیازهای فطری انسان ها مانند محبت، عدالت، کرامت و ضعف‌های وی مانند ترس، جهل، تعصب را بخوبی درک کرده و بر همین أساس پیام مبارزه خود را با زبان مناسب یعنی زبان فطرت و عقل عرضه ‌نمود و توانست همراهانی فداکار تربیت کند و نسلی بسازد که بذر اندیشه‌ ماندگار او را آبیاری کرده و در مسیر پرورش آن تا باروری نهائی جانفشانی کنند.
همه رهروان راه این مرد بزرگ باید بدانند که امام نه یک شخصیت تاریخی، بلکه یک الگوی عینی برای زندگی در دوران غیبت است؛ جمع بین تهجد شبانه و حضور انقلابی در روز.
در نگاه امام خمینی آیه «وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ؛ و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [ مرگ‌] تو فرا رسد!» دعوتی به عبودیت تا واپسین دم است؛ عبودیتی که سکون و انزوا نیست، که حرکت و هدایت است. عبودیتی که بر محور توحید ، اخلاص و انجام تکلیف الهی تنظیم شده است لذا نه غرور می آورد و نه ترس از شکست. تعبیر معروف او که «ما مأمور به تکلیف هستیم، نه نتیجه»، خود جلوه‌ای از همین عبودیت موحدانه و عرفان تعهدآفرین او بود.
بخش دوم: دعای عرفه؛ تربیت در پرتو معرفت و خشوع
دعای عرفه تنها یک نیایش نیست؛ بلکه مکتبی جامع برای تربیت عبد است. ساختار این دعا، از شناخت خویشتن آغاز می‌شود، به توحید می‌رسد، و با خشوع و نیازمندی عبد در محضر ربّ خاتمه می‌یابد. امام حسین علیه‌السلام در این دعا، انسان را از دایره نسیان بیرون می‌برد و به ساحت شهود می‌کشاند. روز عرفه، فرصت بازسازی رابطه انسان با خداوند است؛ رابطه‌ای بر پایه معرفت، نه صرفاً عاطفه یا تکرار زبانی.
برای بسیاری از علاقه مندان به سیر و سلوک معنوی از جمله طلاب و دانشجویان، این دعا یک متن درسی برای فهم رابطه عبد و ربّ است. در مکتب امام خمینی نیز، دعای عرفه جایگاه ویژه‌ای داشت؛ او آن را نه‌تنها قرائت، بلکه تأمل و تفسیر می‌کرد.
فراز مشهور دعا: «إلهی ماذا وجد من فقدک و ما الذی فقد من وجدک؟؛ چه يافت آن کس که ترا گم کرد؟! و چه گم کرد آن که ترا يافت؟! »، جان‌مایه همه عرفان اسلامی است: خداجویی، اوج هستی‌طلبی است. این جمله، عصاره فقر وجودی انسان در برابر غنای مطلق الهی است؛ بی‌خدایی مساوی با بی‌هویتی، و با خدا بودن، مساوی با همه چیز داشتن است.
یکی از برجسته ترین فرازهای دعای عرفه، آنجائی است که امام رو به حضرت حق چنین می فرماید: «إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ، فَكَيْفَ لا تَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ، وَ مَنْ كَانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِيَ، فَكَيْفَ لا تَكُونُ دَعَاوِيهِ دَعَاوِيَ؛ خدايا! کسي که خوبي هايش بدي محسوب مي شود، چگونه بدي هايش، بدي محسوب نشود؟ و کسي که حقيقت گويي اش ادعایی بيش نيست پس چگونه ادعاهایش، ادعا به حساب نيايد؟».
این فراز عمیق و تأمل‌برانگیز ، نمایانگر یکی از بلندترین قله‌های معرفت‌نفس و خشوع عبد در برابر پروردگار است. در اینجا، امام حسین علیه‌السلام دو حقیقت را با زبان سوزناک و ادیبانه‌ بیان می‌کند که هر سالکی باید بارها با آن روبرو شود: فرو ریختن غرور معنوی و رسوایی ادعاهای بی‌ریشه.
امام، در نهایت تواضع، حتی اعمال نیک خود را نیز شایسته تحقیر و بی‌ارزشی می‌داند. در نگاه او، اگر نیکی‌ها با نیت‌های آلوده، غرور، یا ریا همراه باشد، دیگر نیکی به حساب نمی‌آید؛ بلکه خود نوعی سقوط است. این، هشدار به همه کسانی است که با اتکای به عبادات و اعمال ظاهری، خود را بی‌نیاز از اصلاح و توبه می‌بینند. در بخش دوم همین فراز، ژرف‌ترین بحران انسان را بیان می‌کند: خودفریبی معنوی. یعنی کسی ممکن است به جایی برسد که تصور کند حقیقتی در اوست، ولی وقتی دقیق‌تر نگاه کند، درمی‌یابد همه آنچه که حقیقت می پنداشته، صرفاً ادعایی بی‌پشتوانه است. این هشداری است به همه بویژه اهل علم، که مبادا دانش دین، لباس دین، یا حتی تبلیغ دین، به نقابی برای پنهان کردن فقر معنوی آنها تبدیل شود.
و یا آنجا که می‌فرماید: «إلهی أنا الفقیر فی غنای، فکیف لا أکون فقیراً فی فقری؟؛ خدايا! در آن زمان که داراي امکانات مادي هستم، فقيرم، پس چگونه وقتي خود را خارج از آن امکانات مادي مي‌يابم، فقير نباشم » در اینجا امام علیه السلام ، بزیبائی روح فقر ذاتی انسان را حتی در لحظات قدرت ظاهری به تصویر کشیده است.
این نگاه، اساس سلوک تربیتی در مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام است؛ که رشد، از شکستن خودساخته‌ها آغاز می‌شود.
هر یک از این فرازها، دریچه‌ای است به سوی سلوک معنوی و تربیت روحانی، که اگر با تأمل قرائت شود، دل را متحول و عقل را بیدار می‌سازد. همه کسانی که در مسیر سلوک معنوی هستند باید با چنین متونی انس روزانه داشته باشند و از آن برای تربیت خود در مسیر عبودیت بهره فراوان بگیرند.
بخش سوم: عید قربان؛ آزمون تسلیم و ایثار
آزمون قربانی حضرت ابراهیم خلیل علیه‌السلام، تنها یک رویداد تاریخی نیست؛ بلکه الگویی سازنده برای تمامی طالبان راه حق و حقیقت است. در مسیر بندگی، باید «اسماعیل»‌های وجود را شناخت و قربانی کرد؛ چه‌بسا این اسماعیل‌ها، شهرت، مقام، ترس یا دلبستگی‌های پنهان باشند.
ابراهیم علیه السلام پیامبر آزموده‌ای بود که پس از طهارت قلب، لیاقت امامت یافت. قرآن کریم در آیه 124 سوره بقره می‌فرماید: « وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا؛ (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!»، این آیه بخوبی نشان می‌دهد که امامت نه صرفاً مقامی ظاهری، بلکه مرتبه‌ای از خلوص، طهارت باطن و قدرت بر هدایت مردم است و به‌عنوان مقامی الهی، تنها پس از پشت سر گذاشتن مجموعه‌ای از ابتلائات و تحقق کامل عبودیت به حضرت ابراهیم علیه‌السلام اعطا شد.
در آیات دیگر نیز به طهارت قلبی حضرت ابراهیم اشاره شده است، چنان‌که در سوره صافات آیه 84 آمده: «إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ؛ (به خاطر بیاور) هنگامی را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد؛ »؛ او با دلی پاک و تهی از شرک و دلبستگی‌های دنیا در محضر پروردگار آمد. این طهارت قلب، زمینه‌ساز پذیرش فرمان قربانی کردن فرزند، و تسلیم محض در برابر امر الهی شد. بنابراین، امامت حضرت ابراهیم، نتیجه عبور از آزمون‌های دشوار و تسلیم کامل در برابر خدا بود؛ الگویی جاودانه برای رهبران الهی در هر عصر.
برای رهروان راه این الگوی متعالی، عید قربان، روز آزمون صداقت در مسیر دعوت است. آیا آماده‌ایم از منافع شخصی برای حقیقت بگذریم؟ آیا ما نیز آمادگی آن را داریم که همچون حضرت اسماعیل علیه السلام، در برابر فرمان پدر که گفت: «يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی؛ پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟ » با آرامش و ایمان پاسخ دهیم: « يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ؛ ای پدر! هر چه مأمور شده‌ای انجام ده، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت؟»
در این عید، آیه‌ی « قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.» شعاری برای زندگی همه کسانی است که خود را در مسیر عبودیت و بندگی حضرت حق قرار داده‌اند و تلاش دارند تمام ابعاد زندگی خود، اعم از عبادت، زیست فردی، کنش‌های اجتماعی و حتی مرگ، را در جهت رضای الهی تنظیم کنند.
این نگاه، افق وسیع‌تری از بندگی را ترسیم می‌کند؛ عبودیتی که از مسجد و محراب فراتر می‌رود و به بازار، سیاست، خانواده و همه عرصه‌های حیات فردی و جمعی امتداد می‌یابد. نمونه‌ای روشن از این سبک زندگی را می‌توان در سیره برخی از عرفای بزرگ جستجو کرد که می‌گفتند: «اگر نماز اول وقت را خواندی، در وسط میدان جنگ هم باشی، از خط بندگی خارج نشده‌ای.»
نتیجه
سه مناسبت فوق، سه تجلی از بندگی الهی‌اند: عرفه، ساحت شناخت و خشوع؛ قربان، میدان ایثار و تسلیم؛ و رحلت امام، نمونه مجاهدت عبد صالح در عصر غیبت. بر همه مسلمانان بویژه کسانی که در مسیر تبلیغ دین الهی قرار دارند لازم ست که به‌عنوان وارثان انبیاء، این راه را نه فقط در تبلیغ و منبر، بلکه در سلوک فردی و اجتماعی خودمان احیا کنیم. باید در این ایام، از این فرصت‌های تربیتی بهره برده، با تأمل در سیره امام، نیایش عرفه، و پیام عید قربان، راه عبودیت، مسئولیت و مجاهده را از نو در جان خود بیابیم و به جامعه منتقل کنیم.

سید هاشم موسوی

دسته بندی

در همین زمینه

وجوهات شرعی (خمس، صدقه، کفاره، فطریه و فدیه)، خیریه و کمک به برنامه های مرکز اسلامی