محلی برای عبـــادت و هدایت

English

Homeپیام روزگفتار هفتهعاشورا؛ بازآفرینی هویت دینی در پرتو اقامه عزا و تحلیل خط فکری...

عاشورا؛ بازآفرینی هویت دینی در پرتو اقامه عزا و تحلیل خط فکری امام حسین علیه‌السلام

مقدمه
ماه محرم، سرآغاز اندوه شیعیان و یادآور واقعه عظیم کربلاست؛ رویدادی که مسیر تاریخ اسلام را دگرگون کرد و به نقطه‌ای تعیین‌کننده در بازخوانی مفاهیم بنیادین دین و احیای ارزش‌های الهی تبدیل شد. آنچه در محرم رخ داد، هرچند در زمان و مکانی محدود اتفاق افتاد، اما پیام‌ها و آموزه‌هایش فراتر از قرون و اعصار گسترده شده و همچنان وجدان انسان‌های آزاده را خطاب قرار می‌دهد.

این ماه، فرصتی بی‌همتاست برای بازخوانی حماسه‌ای که تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه چراغ هدایت و نقشه‌ای برای سعادت ابدی بشر است. حماسه بزرگ کربلا، حرکتی عمیقاً اصلاحی و آگاهی‌بخش بود که ریشه در اصولی جاودان داشت.

در این مقاله، با توجه به قرارگرفتن در آستانه این ماه عظیم، به تبیین اصول خط فکری سیدالشهدا (علیه السلام) در قیام عاشورا می‌پردازیم. همچنین نتایج برپایی عزاداری برای آن حضرت را بررسی خواهیم کرد؛ تلاشی آگاهانه برای زنده‌نگه‌داشتن اندیشه‌های ایشان و تداوم‌بخشیدن به حضور فرهنگی عاشورا در جامعه.

فصل اول: اصول بنیادین خط فکری امام حسین (علیه السلام) و معیار محبوبیت آن

حرکت امام حسین (علیه السلام) بر پایه‌ای استوار از اصول هدایت‌گر بنا نهاده شد که تمسک به هر یک، مسیر سعادت را هموار می‌سازد.

برای بررسی محتوای خط فکری امام حسین (علیه السلام)، لازم است نگاهی دقیق به آثار مستند به‌جا مانده از آن حضرت داشته باشیم که حرکت آن امام عزیز را در طول دوران امامتش به تصویر می‌کشد. این آثار می‌تواند شامل نامه‌ها، سخنرانی‌ها، مذاکرات و دعاهای آن حضرت باشد. با ملاحظه محتوای برخی از این نامه‌ها و سخنرانی‌هایی که از امام حسین (علیه السلام) به دست ما رسیده، می‌توان بسیاری از اصول خط فکری وی را مشاهده کرد و آن را به عنوان نقشه راه هدایت به سوی سعادت ابدی پذیرفت. درک و فهم این اصول به خاطر آنکه با نیاز فطری بشر در تطابق و همسانی است، قطعاً موجب همراهی با امام و در نتیجه اسباب محبوب شدن این خط فکری خواهد شد.

  1. پرهیز مطلق از ظلم و زیر بار ستم رفتن: یکی از بنیادین‌ترین اصول در سخنان امام حسین علیه‌السلام، نفی سلطه باطل و ظلم است. این اصل، ستون حقیقی قیام بود. امام (علیه السلام) بارها تأکید می‌کند که به دنبال احیای اصول و ارزش‌هایی است که در دوران حکومت بنی‌امیه به خطر افتاده بودند. همه پیام‌ها، سخنرانی‌ها و نامه‌های ایشان بر محور عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد و تسلیم‌ناپذیری در برابر ظلم متمرکز بود. امام (علیه السلام) در وصیت‌نامه مشهور خود به برادرش محمد حنفیه تصریح فرمود: « إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً، إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی؛ من برای جاه‌طلبی، کام‌جویی، آشوب‌گری یا ستم‌گری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم». ایشان هدف خود را احیای سنت‌های فراموش‌شده پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، اقامه عدل، امنیت‌بخشی به مظلومان و برپایی حدود الهی بیان کردند.

امام (علیه السلام ) در یکی از خطبه ها که برای یاران خود و سپاه حُر ایراد کردند، به نقل از پیامبر مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که فرموده بودند: « من راي سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله، ناکثا لعهد الله ….، فَلَم یغَیر عَلَیهِ بِقولٍ وَ لا فِعْلٍ، کانَ حقّاً عَلَی الله أنْ یدخِلَه مُدخَلَه» هشدار می دهدکه سکوت در برابر حاکم ستمگری که حرمت‌های الهی را می‌شکند و پیمان خدا را نقض می‌کند، بمعنی همراهی با ستمکار بوده و عذاب الهی را در پی دارد.[1]

  1. حفظ کرامت انسانی و آزادگی: از نظر امام حسین (علیه السلام)، مرگ شرافتمندانه بسیار برتر از زندگی ذلیلانه تحت سایه ظلم بود. و این سخن ایشان در منزلگاه «ذی ‌حُسُم» دقیقا به همین موضوع اشاره دارد: «فانّی لا اری الموت الّا سعادةً و لا الحیاة مع الظّالمین الّا برما؛ من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمکاران را جز دلتنگی و ملامت نمی‌بینم». هنگامی که ابن‌زیاد او را بین بیعت (ذلت) و شهادت مخیر کرد، فریاد برآورد: « ای مردم آگاه باشید که این ناپاک‌زاده مرا بین دو چیز، شمشیر و ذلت مخیّر کرده است اما ذلت از ما بسیار دور است».

او رسیدن به این کرامت را وظیفه خاص خود نمی داند بلکه معتقد است وظیفه هر مؤمنی، همان است که امام انجام داده است. « ألا ترون انّ الحقّ لا يُعمَل به و انّ الباطل لا يتناهي عنه فليرغب المؤمن الي لقاء ربّه حقّاً؛ آیا نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌گردد؟ در چنین وضعی، مؤمن باید به لقای پروردگارش بشتابد».

  1. نصیحت، ارشاد و دعوت به حق: هدایت، مهم‌ترین برنامه امام حسین (علیه السلام) و نهضت او، نهضتی هدایتگر و بیدارکننده است؛ به ویژه درباره کسانی که طاغوت آنها را فریب داده است. برخلاف تصور جنگ‌طلبانه از قیام عاشورا، امام علیه‌السلام آغاز کننده جنگ نبود و تا آخرین لحظه هم تلاش کرد با موعظه، دشمن را از مسیر باطل بازدارد. هنگامی که سپاه حرّ در موضع ضعف بود، زهیر بن قین بَجَلی به حضرت عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! جنگیدن با اینان در این حالت برای ما راحت‌تر از جنگیدن با کسانی است که بعد از این گروه می‌آیند. به خدا سوگند جمعیتی به سوی ما خواهند آمد که ما توانایی مقابله با ایشان را نداریم». امام فرمود: «من جنگ را آغاز نمی‌کنم». پس حضرت به نصیحت ایشان پرداخت و خود را به آنها معرفی کرد و از قیامت و حساب و کتاب آن بیم داد. حضرت در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. حتی وقتی ناچار به جنگ شد، بیشتر دفاع می‌کرد و ضربات را دفع می‌نمود و در کشتن دشمن به قدر ضرورت اکتفا می‌کرد. امام حسین (علیه السلام) آن قدر که به هدایت آنان امید داشت، به کشتنشان راغب نبود. ایشان بارها پیش از آغاز جنگ و حتی در بحبوحه نبرد تلاش کرد تا با نصیحت و ارشاد، افراد سپاه دشمن، آنان را از راه اشتباه باز دارد و با دعوت به راه حق، آنان را نجات دهد. در این نگاه، عاشورا میدان دفاع از حقیقت است نه صرفاً میدان نبرد و امام حسین (علیه السلام) هم یک مصلح هدایت‌گر است.

سخن امام صادق (علیه السلام) در فرازی از زیارت اربعین ناظر بر همین معنا است آنجا که زائر در مقام معرفی امام حسین (علیه السلام) به خداوند عرض می‌کند که: « فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وَحَيرَةِ الضَّلالَةِ ؛ او با اتمام حجت بر خلق، هر عذری را از امت رفع کرد و اندرز و نصیحت آنان را با مهربانی انجام داد و خون پاکش را در راه تو ای خدا نثار کرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد».

امام (علیه السلام) حتی برای آنهایی که اهل تحلیل‌های سنگین نبودند، از دلایل بسیار ساده و روشن استفاده می‌کرد. مثلاً می‌فرمود: «ای مردم! آیا من پسر پیغمبرتان نیستم؟ آیا نشنیدید پیامبر در مورد من و برادرم گفته: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند؟ اگر من را قبول ندارید از انس بن مالک و زید ابن ارقم بپرسید».

همه این سخنان و روشن‌گری‌ها چه در روز عاشورا و چه ماه‌ها قبل از آن، برای این بود که امام (علیه السلام) به همه بفهماند که نجات حتی یک نفر از گمراهی هم مهم است و نباید از آن غفلت کرد.

فصل دوم: نتایج و آثار اقامه عزا برای سیدالشهدا (علیه السلام)

عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) تنها ابراز احساسات نیست، بلکه عملی عبادی با کارکرد عمیق اجتماعی و فردی است که حیات معنوی جامعه و فرد را تضمین می‌کند.

  • کارکردهای اجتماعی:
    • احیای ارزش‌های اسلامی: عزاداری برای سید الشهداء (علیه السلام)، بستری برای احیای ارزش های دینی است و خون تازه‌ای در رگ‌های آموزه‌هایی مانند ایثار، فداکاری، شهادت‌طلبی، امر به معروف و نهی از منکر، استقامت، وفاداری، عدالت‌خواهی، توکل و توجه به واجبات الهی می‌دمد. این همان ارزش‌هایی است که امام حسین (علیه السلام) برای احیای آنها قیام کرد و شهید شد.
    • یادآوری مظلومیت و فداکاری: مراسم عزا، مظلومیت امام و اهل بیت (علیهم السلام) و یارانشان و فداکاری بی‌نظیر آنان در راه حق و عدالت را زنده نگه می‌دارد. این یادآوری، روحیه مقاومت و ظلم‌ستیزی را در جامعه تقویت می‌کند.
    • تقویت وحدت و همبستگی: اجتماعات عظیم عزاداری، فرصتی بی‌نظیر برای تجمع، همدلی و همبستگی مسلمانان است. این تجمعات، رشته‌های برادری و اخوت اسلامی را مستحکم می‌سازد. حضور جمعی در مجالس عزا، ضمن تقویت پیوندهای اجتماعی میان مسلمانان، به عنوان سرمایه‌ای فرهنگی در برابر بحران‌های فکری و اجتماعی جوامع مسلمان بویژه جوامع مسلمان مهاجر محسوب می‌شود.
    • ترویج اخلاق و انسانیت:با توجه به آموزه‌های اخلاقی و انسانی عمیق واقعه کربلا (ایثار حضرت عباس، صبر حضرت زینب، وفای اصحاب و…)، عزاداری موجب ترویج ارزش‌های انسانی والا مانند ایثار، عدالت‌طلبی، ظلم‌ستیزی و حفظ کرامت انسانی می‌شود.
  • آموزش و انتقال فرهنگ عاشورا: مجالس عزاداری، مهم‌ترین فرصت برای آموزش نسل‌های جدید و انتقال فرهنگ غنی عاشورا و درس‌های جاودانه آن به آیندگان است. این امر، تداوم و پویایی این فرهنگ حیات‌بخش را در طول تاریخ تضمین می‌کند. امام رضا (علیه السلام) در این زمینه به یکی از دوستانش می‌فرماید: «ای پسر شبیب، اگر خواهی ثواب شهیدان با حسین را دریابی، هر وقت به یادش افتادی بگو: «کاش با آنها بودم و به فوز عظیمی می‌رسیدم». مطابق این حدیث، شیعه و پیرو امام حسین (علیه السلام) تلاش می‌کند تا با بروزرسانی واقعه کربلا و تعلیم دیدن از فرهنگ عاشورا، خودش را هم‌سطح و در کنار شهدای کربلا قرار دهد.
  • کارکردهای فردی:
    • تقرب به خداوند:عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) عملی عبادی و محبوب درگاه الهی است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «كُلُّ الْجَزَعِ وَالْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ، سِوَى الْجَزَعِ وَالْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ فَإِنَّهُ فِيهِ مَأْجُورٌ؛ هر نوع جزع و بی‌تابی و گریه‌ای مکروه است، مگر جزع و بی‌تابی و گریه بر حسین بن علی (علیه السلام) که در آن اجر است». همچنین امام رضا (علیه السلام) نیز فرمودند: « مَنْ جَلَسَ مَجلساً يُحيى فيه أمرُنا لم يَمُتْ قلبه يومَ تَمُوتُ القلوبُ؛ هر کسی که در مجلسی بنشیند که در آن امر ما [ولایت و یاد ما] زنده نگه داشته شود، دل او نمی‌میرد در روزی که دل‌ها می‌میرند». این احیای امر اهل بیت، حیات معنوی قلب و تقرب به خدا را در پی دارد.
    • ثواب و پاداش عظیم:روایات فراوانی بر ثواب فوق‌العاده عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) تأکید دارند. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: « أَيُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ دَمْعَةً حَتَّى تَسِيلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا غُرَفاً فِي الْجَنَّةِ يَسْكُنُهَا أَحْقَاباً؛ هر مؤمنی که به خاطر شهادت امام حسین (علیه السلام) چشمانش اشک بریزد به‌طوری که بر گونه‌هایش جاری گردد، خداوند منزلگاه‌هایی در بهشت به او عنایت کند که زمان‌های طولانی در آن ساکن شود».
    • همسطحی با شهدای کربلا: امام رضا (علیه السلام) به ریان بن شبیب فرمود: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ: يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً؛ ای پسر شبیب! اگر می‌خواهی ثوابی مانند ثواب شهیدان با حسین (علیه السلام) داشته باشی، هر وقت او را به یاد آوردی بگو: ای کاش با آنها بودم تا به فوزی عظیم نائل شوم». این حدیث نشان می‌دهد که عزاداری با نیت صحیح، انسان را در مسیر و روحیه شهدای کربلا قرار می‌دهد و او را همسطح آنان می‌سازد.

فصل سوم: راز تاکید بر اقامه عزا و زیارت عاشورا

چرا بر مداومت در عزاداری، به ویژه خواندن زیارت عاشورا، این‌قدر تأکید شده است؟ پاسخ در دو نکته کلیدی نهفته است:

  1. زنده نگه‌داشتن خط فکری اهل بیت (علیهم السلام) و منفور ساختن خط باطل: سرّ توصیه شدید به خواندن این زیارت، در تثبیت یک جبهه فرهنگی و معنوی است. آن‌چه باید فراموش نشود، تفکر یزیدی است نه صرفاً شخص یزید؛

عزاداری و تبری جستن از دشمنان، تضمین می‌کند که جامعه از فکر یزیدی و یزیدیان زمانه در امان بماند، حتی اگر نام و قبر ظاهری آنان از بین رفته باشد. همان‌گونه که همسر فرعون تنها از فرعون نمی‌رهد، بلکه می‌گوید: « رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ پروردگارا… مرا از فرعون و عمل او و از قوم ستمکار نجات بخش». تفکر باطل همواره در شکل‌های جدید ظهور می‌کند، چنانکه حضرت علی (علیه السلام) پس از جنگ نهروان درباره خوارج فرمود: « کلاّ والله إنّهم نُطَف فی أصْلاب الرجال و قرارات النساء؛ اینان نطفه‌هایی در پشت مردان‌اند که در آینده سر بلند خواهند کرد». بنابراین، عزاداری و زیارت عاشورا، سندی استراتژیک برای بقا و انتقال گفتمان عاشورا از نسلی به نسل دیگر، از فرهنگی به فرهنگ دیگر و از جغرافیایی به جغرافیای دیگر است.

  1. تضمین حیات معنوی بدور از ظلم به دیگران: یکی دیگر از اسرار سفارش فراوان به اشک ریختن برای امام حسین (علیه السلام) و توجه به زیارت عاشورا این است که اشک بر شهید، اشتیاق به شهادت را به همراه می‌آورد و کسی که طالب شهادت است، حتی از تصور ظلم و ستم به دیگران به دور است.

نتیجه‌گیری:
قیام امام حسین (علیه السلام) در کربلا، تجلی عینی اصول جاودانه اسلام – عدالت‌خواهی، آزادگی، کرامت انسانی، اصلاح‌گری و دعوت به حق – بود. اقامه عزا برای سیدالشهدا (علیه السلام)، صرفاً ابراز احساسات نیست، بلکه حرکتی ضروری برای زنده نگه‌داشتن این اصول حیات‌بخش، ترویج ارزش‌های انسانی و اسلامی، تقویت وحدت جامعه، آموزش نسل‌ها، تقرب به خداوند و کسب ثواب عظیم الهی است. راز تاکید بر مداومت در عزاداری و زیارت عاشورا، تضمین بقای خط فکری حق و منزوی ساختن خط باطل در طول تاریخ است. محرم، تنها ماه حزن نیست؛ ماه عبرت‌گیری، بازگشت به فطرت، تجدید عهد با آرمان‌های حسینی و حرکت در مسیر سعادت ابدی است.

 سید هاشم موسوی 

[1] . تاریخ طبری به نقل از عقبة بن ابی عیزار

دسته بندی

در همین زمینه

وجوهات شرعی (خمس، صدقه، کفاره، فطریه و فدیه)، خیریه و کمک به برنامه های مرکز اسلامی