بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
با فرارسیدن سالروز شهادت مظلومانه دهمین پیشوای شیعیان، حضرت امام علی الهادی النقی (علیهالسلام)، یاد یکی از مظلومترین و در عین حال راهبردیترین امامان شیعه در ذهن و دل مؤمنان زنده میشود؛ امامی که بخش عمدهای از عمر شریف خود را در تبعید، زیر نظر حکومت عباسی، و در فضایی آکنده از ترس، کنترل و تحقیر گذراند، اما از دل همین محدودیتها، مکتبی عمیق و آیندهساز در تبلیغ دین و حفظ امامت بنیان نهاد.
شهادت امام هادی (علیهالسلام) تنها حذف فیزیکی یک رهبر الهی نبود؛ بلکه گواهی است بر این حقیقت که دستگاه خلافت، از قدرت نرم امامت بیش از هر قیام نظامی بیم داشت. بازخوانی مکتب تبلیغی این امام همام، امروز نه صرفاً یک یادآوری تاریخی، بلکه ضرورتی راهبردی برای فهم «تبلیغ در شرایط فشار» است.
سیمای کلی دوران امام هادی (علیهالسلام): تبلیغ در محاصره
دوران امامت امام هادی (علیهالسلام) (۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری قمری) با خلافت معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز عباسی همزمان بود؛ دورهای که بهویژه در زمان متوکل، سیاست رسمی حکومت بر خشونتی بیمرز و نظارتی تنگاتنگ (پادگاننشینی امام در سامرا)، به دنبال قطع ارتباط امام با بدنه جامعه، تخریب نمادهای شیعی و سرکوب نرم تشیع استوار شد.
انتقال اجباری امام از مدینه به سامرا، شهری کاملاً نظامی و تحت نظارت، نه یک تصمیم تشریفاتی، بلکه اقدامی امنیتی بود[1]. امام (علیهالسلام) در این شهر عملاً در حصر دائمی قرار داشت؛ رفتوآمدها کنترل میشد، خانهاش زیر نظر بود و کوچکترین ارتباط او با شیعیان میتوانست بهانهای برای برخورد امنیتی شود.
در چنین شرایطی، امام با سه تهدید همزمان مواجه بود:
- قطع ارتباط امام با بدنه شیعه
- استحاله فکری تشیع از طریق شبههسازی و جریانسازی انحرافی
- انقطاع تاریخی امامت، بهویژه با توجه به نزدیک شدن عصر غیبت
تبلیغ دین در این فضا، نهتنها دشوار، بلکه بهشدت خطرناک بود؛ با این حال، امام هادی (علیه السلام) با طراحی یک هندسه تبلیغی نوین، نه تنها دین را حفظ کردند، بلکه شیعه را برای دوران غیبت آماده ساختند و این دوره را، به یکی از پربارترین ادوار در «مهندسی بقای تشیع» تبدیل کردند.
بازتعریف مفهوم تبلیغ در مکتب امام هادی (علیهالسلام)
یکی از نکات کلیدی در فهم مکتب امام هادی (علیهالسلام) این است که ایشان تبلیغ را صرفاً به معنای سخنرانی، حضور اجتماعی یا گسترش ظاهری مخاطب نمیدانست. در نگاه امام، تبلیغ دین در شرایط اختناق، بیش از آنکه «گسترشی» باشد، صیانتی و تعمیقی است.
در این مکتب:
- حفظ «هسته اعتقادی» بر جذب کمّی مقدم است
- انتقال درست معارف، مهمتر از هیجانسازی است
- امنیت تشیع، بخشی از وظیفه دینی محسوب میشود
این نگاه، اساس ابتکارات بعدی امام را شکل داد.
ابتکار راهبردی اول: سازماندهی هوشمند مدیریت از راه دور (شبکه وکالت)
نظام وکالت، که از زمان امام کاظم (علیه السلام) پی ریزی شده بود، در دوران ایشان به اوج رسیده و به یک شبکه منسجم، چندسطحی و امن تبدیل شد. این شبکه، واسطهای میان امام و مناطق دورافتاده از مرکز خلافت بود تا نیازهای شرعی و مالی شیعیان تامین شود بدون آنکه ردپایی برای دستگاه جاسوسی عباسی باقی بماند.
ویژگیهای برجسته این شبکه عبارت بود از:
- پوشش جغرافیایی گسترده (عراق، ایران، حجاز، یمن و مصر)
- تفکیک مأموریتها (فقهی، مالی، اعتقادی)
- ارتباط غیرمتمرکز برای کاهش آسیب امنیتی
- اعتماد مبتنی بر آزمون طولانیمدت
شیخ طوسی در کتاب الغیبة گزارش میکند که برخی وکلا حتی نام یکدیگر را نمیدانستند و تنها با امام یا رابط بالادستی خود در ارتباط بودند. این سطح از احتیاط، نشاندهنده درک عمیق امام از شرایط امنیتی تبلیغ است.
ابتکار دوم: تولید متون هویتساز بهجای تبلیغ مستقیم.
- زیارت جامعه کبیره؛ [2]مانیفست اعتقادی تشیع
امام هادی (علیه السلام) میدانستند که در شرایط فشار، احتمال انحراف عقیدتی و غلو زیاد است به همین منظور یکی از بزرگترین یادگارهای تبلیغی خویش یعنی «زیارت جامعه کبیره» را که فراتر از یک زیارت نامه عادی بلکه یک دوره کامل و منسجم امامشناسی است به شیعیانش تعلیم فرمودند که از آن طریق مرزهای دقیق امامت مشخص و هسته اصلی دین از تحریف مصون بماند.
در این زیارت:
- جایگاه امام در نظام توحیدی تبیین میشود
- نسبت امامت با نبوت و وحی روشن میگردد
- مرز میان تشیع اصیل و غلو مشخص میشود.
نقل شده است که یکی از شیعیان از امام خواست متنی جامع برای زیارت ائمه تعلیم دهد و امام هادی (علیهالسلام) این متن را ارائه فرمود. این پاسخ، نشاندهنده جایگزینی متن عمیق بهجای حضور پرخطر است.
- دعا و زیارت؛ ابزار تبلیغ خاموش
در مکتب امام هادی (علیهالسلام)، دعا و زیارت:
- ابزار انتقال عقیدهاند
- حافظ هویت جمعی شیعهاند
- بدون حساسیت سیاسی، معارف عمیق را منتقل میکنند
این شیوه، الگویی بیبدیل برای تبلیغ در فضای بسته است.
ابتکار سوم: تربیت نخبگان آرام و زمانشناس
امام هادی (علیهالسلام) بهخوبی میدانست که بقای تشیع، وابسته به انسانهای دقیق، کمحاشیه و عمیق است، نه قهرمانان پرهیجان.
انسان های بزرگی چون عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی و حسین بن سعید اهوازی که در اوج خفقان و دیکتاتوری خلفای عباسی توانستند حفظ و معرفی تشیع را بخوبی عهده دار باشند. برخی از سیره نگاران شیعی تعداد اصحاب و یاران نزدیک امام هادی (علیه السلام) را تا 346 نفر دانسته اند.[3]
- عبدالعظیم حسنی؛ الگوی مبلغ مطمئن
عبدالعظیم حسنی، از یاران برجسته امام، بهعنوان یکی از مراجع اعتقادی شیعیان شناخته میشد. هنگامی که باورهای خود را بر امام عرضه کرد، امام فرمود: «أنتَ ولینا حقاً؛ تو حقیقتاً از دوستان ما هستی».
این تأیید، نشاندهنده معیار امام در تبلیغ مبتنی بر صحت اعتقاد است.
- عثمان بن سعید عمری؛ پیوند امامت و غیبت
عثمان بن سعید، از وکلای خاص امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام بود و بعدها نخستین نایب خاص امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه الشریف) شد. تربیت چنین شخصیتی، نشان میدهد که امام هادی (علیهالسلام) تبلیغ را با نگاه به آینده تشیع طراحی میکرد.
ابتکار چهارم: مدیریت هوشمند شبهات و انحرافات
دوران امام هادی (علیهالسلام)، عصر گسترش جریانهای فکری انحرافی نظیر غلات، واقفیه و معتزله درباری بود. غالیان خود را از نزدیکان حضرت هادی (علیه السلام) معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی اَشعری به امام هادی، دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد. از طرفی چون به ائمه منسوب میشد، کسی جرأت انکار و رد آنها را هم نداشت. امام هادی (علیه السلام) در پاسخ به این گونه باورها می فرمود «این گونه تأویلات از دین ما نیست و از آن ها پرهیز کنید». فتح بن یزید جرجانی یکی از همین افراد غالی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او، به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است، جز خدا که جسم را جسمیت بخشیده است.»[4]
امام نه با سکوت مطلق، و نه با درگیری رسانهای، بلکه با مرزبندی شفاف و پاسخهای کوتاه و قاطع با این جریانها مواجه می شد. در روایات متعددی، امام حتی غلات را لعن کرده و فرموده است: «لیسوا منّا ولسنا منهم؛ این جملات کوتاه، یک اعلام موضع اعتقادی قاطع است که بدون ایجاد تنش سیاسی، مرز تشیع را حفظ میکرد.
امام هادی (علیهالسلام) و آمادهسازی جامعه برای عصر غیبت
یکی از مهمترین ابعاد مکتب تبلیغی امام هادی (علیهالسلام)، زمینهسازی روانی، فکری و تشکیلاتی برای غیبت است.
نشانههای این آمادهسازی:
- عادت دادن شیعیان به ارتباط غیرمستقیم با امام
- تقویت مرجعیت وکلا
- تأکید بر متون و معارف مکتوب
- کاهش وابستگی به حضور ظاهری امام
این اقدامات، نشان میدهد که تبلیغ در نگاه امام، یک پروژه تاریخی بلندمدت بود.
جمعبندی نهایی: مکتب تبلیغی امام هادی (علیهالسلام)
با تحلیل عملکرد امام هادی (علیهالسلام)، میتوان عناصر یک مکتب منسجم تبلیغی را استخراج کرد:
- تقدم حفظ امامت بر گسترش ظاهری
- شبکهسازی انسانی بهجای فردمحوری
- تعمیق اعتقادی بهجای تبلیغ هیجانی
- استفاده از متن، دعا و زیارت بهعنوان ابزار تبلیغ
- تربیت نخبگان کمحاشیه و وفادار
- مدیریت شبهه با مرزبندی دقیق
- نگاه آیندهنگر و تمدنی به تبلیغ
الگوی پیشنهادی برای مبلغین دین در شرایط مشابه
با الهام از مکتب امام هادی (علیهالسلام)، «الگوی تبلیغ مقاوم و هوشمند» بر اساس اصول زیر توصیه برای شرایط مشابه است.
- تمرکز بر کیفیت مخاطب، نه کمیت
- تربیت هستههای فکری کوچک اما عمیق
- استفاده از آموزش غیرمستقیم و محتوای مکتوب
- پرهیز از هیجانهای زودگذر
- صبر راهبردی و زمانشناسی
- پیوند تبلیغ امروز با آینده دین
سخن پایانی
امام هادی (علیهالسلام) به ما آموخت که تبلیغ دین همیشه در بلندگوها و تریبونها شکل نمیگیرد؛ گاه در سکوتهای هوشمندانه، در شبکههای انسانی، و در متونی که قرنها بعد همچنان زندهاند، اثرگذارتر است. او ثابت کرد که «محدودیت نظامی» هرگز به معنای «بنبست تبلیغی» نیست. ایشان با ترکیب دیپلماسی نامهنگاری، سازماندهی وکلا و تولید محتوای تراز اول عقیدتی، شیعه را از یک گروه تحت تعقیب به یک مکتب منسجم و آماده برای عصر غیبت تبدیل کردند. او همچنین به ما آموخت که شهادت وی، پایان یک راه نیست؛ بلکه سند موفقیت مکتبی است که تشیع را از دل خفقان عباسی، سالم و آماده، به عصر غیبت رساند.
[1] . بریحه عباسی که مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرمین شریفین (مکه و مدینه) بود، دربارۀ امام هادی (علیهالسلام) به متوکل نوشت: اگر به مکه و مدینه نیاز داری، علی بن محمد را از این دو شهر دور کن؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کردهاند. بر اثربدگوییهای پیدرپی بریحه، متوکل، امام هادی (علیهالسلام) را از کنار حرم جد بزرگوارش به سامرا تبعید کرد.
[2] . علامه مجلسی مینویسد: «این زیارت، صحیح ترین زیارتها از جهت سند و فراگیرترین آنها نسبت به ائمه (علیهمالسلام) است و در مقایسه با دیگر زیارتها از فصاحت، بلاغت و منزلت بیشتری برخوردار است». بحار الأنوار، علامه مجلسي، جلد99، صفحه 144.
[3] . قزوینی، الامام الهادی من المهد الی اللحد، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۰-۴۶۷.
[4] . اربلی، کشفالغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۸۸.
سید هاشم موسوی

