در این مقاله بر آن هستم که سفری کنیم به عمق آموزههای اخلاقی زندگی حضرت زهرا – سلام الله علیها -، و مطالعه ای داشته باشیم از سبک زندگی شخصیتی که الگویی بینظیر از اخلاق، ایمان، صبر و عشق به خداوند است. زندگی کوتاه اما پربار ایشان چنان سرشار از حکمت است که هر لحظه آن میتواند چراغ راهی برای همه ما باشد.
سبک زندگی فاطمی، سبکی است که برگرفته از گفتار، رفتار، و منش حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – است و تمامی ابعاد زندگی فردی، خانوادگی، و اجتماعی را در بر میگیرد. این سبک از زندگی، انسانها را به سوی آن گونه ای از زندگیای هدایت میکند که خداوند متعال از انسان انتظار دارد و رسیدن به سعادت بشر هم در گرو آن است.
پیش از آنکه وارد بحث از سبک زندگی حضرت زهرا – سلام الله علیها – بشویم ذکر یک مقدمه را لازم و مفید می دانم.
مقدمه: در طول تاریخ، انسانها همواره در تلاش برای درک جایگاه خود در جهان بودهاند. این تلاش دو رویکرد اصلی را در تفکر بشری به وجود آورده است: انسانمحوری و خدامحوری.
انسانمحوری: در این دیدگاه، انسان در مرکز توجه و هدف جهان قرار میگیرد. عقل، تواناییها و نیازهای انسان ملاک ارزیابی امور هستند. این نگرش با عصر مدرنیته شدت گرفت، جایی که انسان به عنوان تنها عامل تعیینکننده مسیر زندگی و طبیعت معرفی شد. در این دیدگاه، که مکاتب اومانیستی و مادی گرائی مروج آن هستند ارزشها و حقیقت بر اساس خواستهها و درک انسانی تعریف میشود و کمتر به عوامل غیبی توجه میشود.
خدامحوری: نگاه خدا محوری رویکردی است که در آن خداوند به عنوان مرکز و محور هستی در نظر گرفته میشود. در این نگرش، خداوند خالق مطلق، حاکم بر جهان و هدایتگر انسانهاست. در رویکرد خدا محوری، خلقت انسان و جهان بیهدف نیست. انسان به عنوان اشرف مخلوقات دارای مسئولیتی الهی است و به سوی هدفی متعالی، یعنی قرب الهی، حرکت میکند.
نگاه خدا محور مبتنی بر ارزشهایی است که از سوی خداوند و بر اساس حکمت الهی تعیین شدهاند. در چنین نگاهی، خیر و شر نه بر اساس تمایلات انسانی، بلکه بر مبنای معیارهای الهی مشخص میشود.
در این نگاه، زندگی دنیوی مقدمهای برای حیات جاویدان اخروی است و سبک زندگی انسان خدا محور بگونه ای است که دنیا را برایش، وسیلهای برای رسیدن به کمال معنوی و رضایت الهی قرار می دهد.
بنابراین، با در نظر گرفتن ویژگیهای این دو رویکرد، میتوان چنین گفت که انسانمحوری گرچه میتواند به رشد علمی و خودمختاری فردی منجر شود، اما بدون توجه به خدامحوری، انسان را دچار پوچی و گمگشتگی معنوی خواهد کرد. از اینرو، توجه به خود با تکیه بر خدامحوری میتواند انسان را به تعادلی پایدار و معنای حقیقی زندگی برساند.
با توجه به این مقدمه و بررسی سیره و داستان زندگی حضرت زهرا – سلام الله علیها -، بهراحتی میتوان رویکرد خدامحوری را در اندیشه و رفتار آن حضرت مشاهده کرد؛ بهگونهای که سبکی از زندگی مبتنی بر این رویکرد در زندگی ایشان به وضوح دیده میشود.
بر همین اساس، بهعنوان اولین آموزه مهم و حیاتی در بررسی سبک زندگی حضرت زهرا – سلام الله علیها-، محوریت خداوند و خالص بودن رنگ الهی در زندگی ایشان را مورد توجه قرار میدهیم.
- محوریت توحید و خداجوئی مطلق
زندگی حضرت زهرا – سلاماللهعلیها- سراسر بر محور توحید، بندگی حضرت حق و جلب رضایت پروردگار بنا شده بود. خواست و رضایت خداوند متعال، مهمترین اولویت ایشان در تمام مراحل زندگیشان بود. در این باره، علامه طباطبایی در یکی از جلسات خود به شاگردان میفرماید: «اگر میخواهید قلبتان به خدا نزدیک شود، باید مانند فاطمه زهرا -سلام الله علیها- زندگی کنید؛ ساده، بیتعلقات دنیوی و با قلبی سرشار از عشق الهی.»
این محوریت و خداجویی مطلق محدود به بخش های خاصی از زندگی آن حضرت نیست و بخوبی می توان آن را در عرصههای مختلف گفتار و رفتار ایشان به روشنی مشاهده کرد که در ادامه به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
- در عرصه دعا
در دعاهای حضرت زهرا – سلاماللهعلیها -، اخلاص و خداجویی مطلق جایگاه ویژهای دارد. ایشان خداوند را در تمام امور زندگی خود حاضر و ناظر میبینند و دعاهایشان خواه برای خود و خواه برای دیگران خالصانه و تنها برای جلب رضایت پروردگار است. ایشان در یکی از دعاهایشان به درگاه خداوند میفرمایند: «یا حَیُّ یا قَیُّومُ بِرَحمَتِکَ أَستَغِیثُ فَأَصلِح لی شَأنی کُلَّهُ وَ لا تَکِلنی إلی نَفسی طَرفَةَ عَینٍ أَبَداً.» ، «ای زنده، ای پاینده، به رحمتت از تو یاری میطلبم؛ پس کار و زندگی مرا به سامان آور و مرا حتی به اندازه چشم برهم زدنی به خودم وامگذار.»
حدیثی از امام حسن مجتبی – علیه السلام – نقل شده است که بسیار زیبا اخلاص و خداجویی حضرت زهرا – علیها السلام- را به هنگام دعا به تصویر می کشد. امام حسن مجتبی – علیه السلام – می فرماید: «رإيت امى فاطمه – عليها السلام – قامت فى محرابها ليله جمعتها فلم تزل راكعه ساجده حتى اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للمومنين والمومنات و تسميهم و تكثر الدعا لهم و لا تدعو لنفسها بشىء, فقلت لها: يا اماه لم لا تدعين لنفسك كما تدعين لغيرك؟ فقالت يا بنى الجار ثم الدار» ، «مادرم فاطمه -عليها السلام- را شب جمعه اى در محراب عبادت ديدم كه تا دميدن فجر به ركوع و سجود اشتغال داشت و پيوسته با ذكر نام مرد و زن مومن دعاى فراوان برايشان مى نمود ولى براى خود دعايى نكرد. گفتم: مادر! چرا همانگونه كه براى ديگران دعا مى كنى براى خود دعا نمى كنى؟ فرمود: پسرم! نخست همسايه و سپس خويشتن.»
- به هنگام نماز و عبادت
در اخلاص و محوریت خداوند در عبادات حضرت زهرا – سلام الله علیها- همین بس که خود خداوند شاهد و ناقل این ماجرا است و پر واضح است که چنین عبادتی می تواند انسان را به معراج ببرد.
پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم- در این باره چه زیبا می فرماید: «وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ … مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّار» آن گاه که حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در محراب عبادت، در پیشگاه پروردگار به نماز مى ایستد، نور عبادتش براى ملائکه ى آسمان درخشیدن مى گیرد؛ به سان نور ستارگان براى اهل زمین و خداوند پر عزت و جلالت، خطاب به فرشتگانش مى فرماید: ملائکه ى من! بر بنده ام فاطمه، سرور کنیزانم، نظر کنید؛ بر درگاه من ایستاده در حالى که بند بند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمام قلبش به عبادت من روى نهاده است. شما را گواه مى گیرم که شیعیانش را از آتش، نجات و ایمنى بخشیدم…
جملاتی نظیر «بر درگاه من ایستاده در حالی که بند بند وجودش از ترس من لرزان است» که از ناحیه خداوند متعال نقل میشود، بیش از آنکه به اصل عبادت اشاره داشته باشد، به محوریت خداوند در این عبادت توجه میکند.
در این تعبیر، ترس و لرزش آن حضرت نه از عذابی صرف، بلکه از درک عظمت و شکوه خداوند سرچشمه میگیرد. این نوع از عبادت خداوند به معنای وابستگی مطلق بنده به خالق خویش و درک عظمت پروردگار است؛ به گونهای که بنده در برابر او فروتن و خاضع میشود.
چنین نگرشی نشان میدهد که عبادت صرفاً یک عمل ظاهری و فیزیکی نیست، بلکه قلب و روح بنده باید بر مدار خدامحوری قرار گیرد. در این حالت، بندگی از ظاهری خشک و بیروح به مرتبهای والا از تسلیم قلبی و خداجویی خالصانه میرسد؛ عبادتی که در آن، خداوند نهتنها بهعنوان معبود، بلکه بهعنوان محور و مرکز هستی شناخته و پذیرفته میشود.
از امام موسي كاظم – عليه السلام – نیز نقل شده است كه فرمود: «مادرم فاطمه – عليها السلام- آن قدر روي پاهاي مباركشان ايستاده و نماز خوانده بودند كه ساق هاي پاهايشان ورم كرده و مجروح شده بود».
همچنین زمخشری از علمای اهل سنت از حسن بصری روایتی در عبادت حضرت زهرا – سلام الله علیها- آورده است که حسن بصری میگوید : «مَا كَانَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا» ، « در بین این مردم كسی عابدتر از فاطمه نیست آنقدر در نماز میایستاد كه قدمهایش ورم میكرد.
آن حضرت نه تنها عاشق عبادت خالصانه بود بلکه به شهادت حضرت امیر المؤمنین علی -علیه السلام- بهترین یار و یاور برای اطاعت و بندگی خداوند بود. رسول خدا – صلّی اللَّه علیه و آله و سلم – در بامداد اوّلین روز عروسی، از علی علیه السلام پرسید: «کیف وجدت اهلک؟ فقال: نعم العون علی طاعة اللَّه» ، « همسرت را چگونه یافتی؟ او در جواب عرض کرد: او بهترین یاور است بر اطاعت خدا.»
سید هاشم موسوی